جاودانگی شجریان در فرهنگ ایران: مشارکت جدی شجریان به نیکزیستی جامعه ایران
علی صاحبی، روانشناس و مدرس دانشگاه سیدنی استرالیا در گفتوگو با ایکنا اصفهان:
🔸اگر در طول تاریخ ایرانزمین، به هنرهای مختلف از جمله موسیقی، خوشنویسی، نقاشی که در ایران سابقه زیادی دارد و حتی دیگر هنرها و با همه وسعت و گسترهای که در فرهنگ و هنر ایران دارند، توجه کنید، میبینید هیچ هنرمندی نتوانسته مثل محمدرضا شجریان چند نسل متوالی را به هنر و شخصیت خودش جذب کند.
🔸یکی از ویژگیهای بارز استاد شجریان این است که او شعر و دستگاه موسیقی خود را به گونهای انتخاب کرده بود که نسلها و سلیقههای مختلف بنوعی با آن ارتباط برقرار میکنند و این یک نوع هنر کیمیاگری است که همه کس از آن برخوردار نیستند و در طول تاریخ ایران هم سابقه نداشته است.
🔸علت اصلی این ویژگی جامعالاطراف بودن شخصیت شجریان است؛ چرا که او در ادبیات شاگردی کرد و با ادبا، شعرا و نویسندگان مطرح مراوده داشت. به قول هوشنگ ابتهاج(سایه)، یکی از ویژگیهای شجریان، عشق به یادگیری است. هر کجا بارقه ای می دید با فروتنی بسویش می شتافت.
🔸شجریان ادبیات کهن و جدید و شعر کلاسیک و نو فارسی را به خوبی میشناخت و تسلط خاصی نسبت به زبان فارسی داشت. شما نمیتوانید در بین اشعاری که استاد شجریان آنها را خوانده، واژهای پیدا کنید که به صورت نادرست تلفظ شده باشد، بلکه او همه را به درستی و زیبایی هرچه تمام خوانده است. گویی شعر را برای تعلیم و آگاه سازی شنونده می خواند.
🔸یکی دیگر از ویژگیهای شجریان تعلقخاطر و مشغولیت ذهنی او به ایران و ایرانیت بود. او خیلی به ملیت و ایران دلبستگی داشت و واقعا برای ایران میخواند، زیرا سربلندی ایران برای او خیلی مهم بود. هیچ نگاهی به قدرت و قدرتمندان نداشت. با مردم بود و در کنار مردم. همین ویژگی باعث شده که مردم او را خیلی دوست داشته باشند.
🔸برای شجریان هنر برای هنر معنایی نداشت، زیرا به صراحت میگفت موسیقی برای من به مثابه اندیشیدن است و من میخواهم با موسیقی، مردم را به اندیشیدن سوق دهم. به همین دلیل شعرهایی که برای خواندن انتخاب میکرد، در مقاطع مختلف تاریخی، سیاسی و اجتماعی معانی و مناسبتخاص خود را دارد. او هیچگاه دستگاه و شعرش را بی مناسبت انتخاب نکرد، آستان جانان، بیداد، سرو چمان، بیاد بم، شب- سکوت- کویر، زمستان و … هم دستگاه موسیقی و هم شعرهایش مناسبت زمانی و مکانی دارند.
🔸دستگاه راستپنجگاه در موسیقی ایران تقریبا مغفول مانده بود و کسی نمیدانست این دستگاه به عنوان یکی از دستگاههای هفتگانه موسیقی ایران چگونه نواخته میشود. زمانی که هوشنگ ابتهاج و محمدرضا لطفی یک صفحه خشدار بسیار قدیمی در راستپنجگاه را پیدا کرده و با نبوغ بسیار زیاد لطفی آن را بازسازی میکنند، تنها کسی که توانست راستپنجگاه را بخواند، شجریان بود و بعد از او ، غیر از او تقریبا می توان گفت کسی این دستگاه را اجرا نکرده است.
🔸اکنون مکتبی به نام شجریان در موسیقی وجود دارد و نکته جالبش این است که بسیاری از مردم کوچه و خیابان نمیگویند موسیقی سنتی گوش میکنیم، بلکه میگویند موسیقی شجریان گوش میکنیم. در واقع شجریان آنقدر پایمردی و سختکوشی در موسیقی سنتی داشته که خودش به مکتبی در موسیقی تبدیل شده، یعنی نام وی همزاد و همنام موسیقی سنتی شده است.
🔸او به نیکزیستی این مردم نیز بسیار کمک کرد. بخش بزرگی از نیکزیستی هر ملتی این است که بتواند طرب، نشاط و تأمل و خود اندیشی داشته باشد، خوب و سالم بیندیشد و جهت گیری فکری داشته باشد. شجریان با موسیقی خود در مقاطع مختلف زندگیاش به نیکزیستی و سلامت روان مردم ایران بسیار کمک کرد. من با خودم فکر میکنم اگر در دهه ۶۰ موسیقی شجریان نبود، چگونه میتوانستیم آن فضا را تحمل و از آن عبور کنیم و بسیاری از شبها و روزهای سخت را در زمان جنگ و بعد از آن با شجریان گذراندیم. بنابراین درخور وی بود که برای فوتش اعلام عزای عمومی کنند و مراسم تشییع جنازه خوب با فواصل اجتماعی جالب و جذاب برایش برگزار شود.
🔸تشییع پیکر شجریان هر طور که برگزار شد، وی ردپای خودش را برای همیشه در فرهنگ ایرانزمین و در روان مردم ایران به یادگار گذاشته و جاودانه است. ولی نسل ما روسفید میشد، اگر مرگ و تشییع پیکر هنرمندی که این همه به نیکزیستی مردمانش خدمت کرده، مورد توجه بیشتری قرار میگرفت.